• وبلاگ : زن بودن ممنوع
  • يادداشت : گمشده اي به نام ضعيفه
  • نظرات : 10 خصوصي ، 22 عمومي
    • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + سپيده 
    چه دير دير مينويسي دختر!
    + ونوس 

    با سلام

    کوچه باغ به روز شد و چشم انتظار حضور شماست
    + ونوس 

    با سلام

    کوچه باغ به روز شد و چشم انتظار حضور شماست
    + توانگر 
    لطفا پيام مرا عمومي كنيد.
    + توانگر 
    دروديادم مي ايد درگذشته هم زياد خوش نبودم وافسوس روزهاي قبل از انرامي خوردم .امروز حسرت روز هاي گذشته ازارم ميدهد و فرداهم ازامروز به خوبي ياد خواهم كرد .به همين ترتيب همه روز هاي خوب زندگي رادر همه دوران از دست مي دهم. مرا راهنمايي كنيد.
    + حسامي 

    سلام

    خب كه بزرگ شدي وجاتون تودنياي بزرگا نيست .. اي خئا مرگ به بهاين بزرگا ..

    مي گن بايد بچه ها بتوانند بچگي كند ودوران كودكي خوبي داشته باشند وگرنه دربزرگسالي به دنبال بچگي مي گردند ..

    ولي دوران بچگي هم عالمي دارد به اندازه شيرني عسل اگر بزرگترها بگذارند ..

    برقرار باشيد وشاداب

    + بهار 
    سلام خانم گل
    نكنه واقعا گم شدي ؟؟!!!
    كجايي عزيزم ؟
    + محدثه 

    سلام.وبلاگ قشنگي داري.من هم هميشه به خاطرزن بودنم حرص خوردم...

    به ماهم سري بزن

    پاسخ

    چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اتفاقا زن بودن كه خيلي خووبه البته از نوع ممنوعش
    + ساغر 
    سلام شهروند درجه دو
    يه سوال داشتم چرا همش به خودت گفتي ضعيفه و چرا به خودت اجازه دادي به زنها و دختراي ديگه هم بگي ضعيفه تو دوره زمونه اي که اين قدر خانم ها در جامعه جا باز کرده اند کاربرد اين کلمه مسخره است ....
    در ضمن من همه ي مطالب وبلاگتو خوندم خوب بود اما به کار بردن اين کلمه آزارم داد به شدت .............راستي چرا شهروند درجه دو ......؟؟؟؟؟؟
    من که هميشه اولم تو ي همه چي ..............
    + نازنين 

    بر روي پل خواب ، پشت پرده مهتاب ؛ طرح خيالي اطلسي ها هويداست
    حس خواهش دل در بناي آبي آسمان پيداست
    سايه موج ، در لا به لاي اشک نور خندي

    بر روي سنگ ؛ طرح سپيد ابر بهاري درخشيد...

    + طه 

    اولا كه قول ميدم در مواقع پيچش كلاس هميشه جاي شما رو خالي كنم .

    دوما سلام .

    سوما من متولد شصت نيستم و شيش هفت سال بعدش به دنيا اومدم اما همين حس رو دارم . با اينكه هنوز خيلي از اون سالها دور نشدم .

    + سيمرغ 
    سلام
    آجي ممنونم از دلداريهات
    حق با توئه
    اونها رفتند و ماييم و......
    + از مداد كاغذي 
    سلام. شايد!
    + سيمرغ 

    آجي دارم مي ميرم
    بغض خفه م كرد
    تا کي سانسور و تبعيض؟
    کو رسالت صداقت و شفافيت صدا و سيما؟؟؟؟
    با همه چي جناح بازي؟ حتي با خون شهيد؟
    ببخشين منو حال خوشي ندارم ابدا
    دلم خونه

    + eddieneed 
    دختر يه پاسبون يه روز تو رختخوابش جيش کرد. ننه اش بچه رو کتک زد. پاسبونه اومد خونه ديد بچه داره زار زار گريه مي کنه. يه فصل زنش رو خونين و مالين کرد. همون شب دکتر دندانپزشک که داشت توي خيابون مي رفت برخورد کرد با همون پاسبانه که عصباني بود. پاسبونه از غيظش که با زنش دعوا کرده بود دکتره رو انداخت زندون. رئيس کارخونه که شب دندونش درد گرفته بود، صبح رفت سراغ دندونپزشک که دندونش رو بکشه، اما ديد مطب يارو بسته است. آخه دندانپزشک رو ديشب پاسبون گرفته بود. رفت کارخونه با دندون درد و چون دندونش درد مي کرد عصباني شد و سه تا کارگر رو اخراج کرد. کارگرها چون بيکار شده بودن دزد شدن و پاسبونه دزدها رو دستگير کرد و به همين خاطر بهش پاداش دادن، اون هم با پاداشي که گرفته بود واسه زنش النگو خريد. زنه هم که النگودار شده بود بچه اش رو ناز کرد و بهش گفت: ديگه سرجات جيش نکني ها!
       1   2      >