نسيمِ نفس دوست به من خورد، چه خوشبوست
همين جاست همين جاست، همين خانه بگرديد!
وقتي انگشتانم در پي حروف مي گشتند و نامي را كه تو بر زبان آوردي جستجو مي كردند انتظارش را داشتم كه با قلمي پرجوهر و نگاشته هايي برخواسته از دروني بي تاب و البته پرشور رو به رو شوم.... و حال به حسن ظن خود مي بالم... آري همه چيز همانطور است كه گمان مي رفت...
اين عشق ماندني
اين شعر بودني
اين لحظه هاي با تو نشستن سرودني ست
اين لحظه هاي ناب
در لحظه هاي بي خودي و مستي
شعر بلند حافظ
از تو شنودني ست... «حميد مصدق»
سلام
ما كه همين جائيم شما كجائين ؟؟؟
نوشتتون هم فوق العاده بود
خيلي خوشم آمد
خسته نباشيد
ممنوم كه تشريف آوردين.
منور فرمودين.
مويد باشين.
يا علي
آخر شعر خيلي با حاله. البته اين قسمتو فكر كنم بيشتر آقايون ميگن!
اينكه هي از لغت ضعيفه استفاده ميكنين يه جوريه! مثل مظلوم نمايي!!!
البته نوشته هاي وبلاگ جالب بودند.
زيبا بود
با تبادل لينك موافقين؟
چه حسن انتخابي...
آفرين
و ممنون
همين و التماس دعا
شعر قشنگي بود
اما راستش رو بخواهيد من ترجيح ميدم تو ساحل اميد قدم بزنم
شما هم مياين!
سلام و خسته نباشيد.
لطفا مناظره با شيطان را بخوانيد.
با تشکر
يادش به خير حميد مصدق را
...من اگر ما نشوم تنهايم
تو اگر ما نشوي خويشتني
چه كسي مي خواهد من وتو مانشويم
خانه اش ويران باد
اين شعر هم از اوست
به گزينتان بهترين بود
بااحترام