سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هیچ وقت روز آخر امتحانا برام ذوق آور نبوده چون همش به فکر تموم شدن تعطیلی ها و شروع شدن دوباره دردسر ها بودم و هستم تنها زمانی که وقتی از جلسه امتحان اومدم بیرون حس کردم دیگه هیچ کاری برای انجام دادن ندارم  روزی بود که بعد از 1 سال شبانه روز درس خوندن  و روزی 14 ساعت مفید خر زدن رفتم و کنکور  دادم . سال 80 بود . و من یه پیش دانشگاهی مثبت به اعم و اخص کلمه . همون روز بود که حس کردم دیگه از شر هر چی درسه خلاص شدم و حالا دیگه وقت استراحته

به همین خاطر وقتی دانشگاه قبول شدم  و وارد بهترین دانشگاه خاور میانه یعنی دانشگاه تهران شدم هنوز در حال خستگی در کردن بودم و همین شد که  2 ترم مشروط شدم چون هر وقت می خواستم درس بخونم یادم می افتاد هنوز خستگی کنکور از تنم  بیرون نرفته

خلاصه اون شد تجربه  که من دیگه هیچ  وقت روز آخر امتحانا خوشحال نباشم حالا هم توو فکر پورپوزالی ام که باید  آبان تحویل دار و دسته نیویورکی جاسبی جون بدم

من معتقدم دو دسته آدما  هستن که تحقیق و پروژه میدانی  انتخاب می کنن

دسته اول  افراد مستعد و باهوش و عشق تلاش و کوشش

دسته دوم دیوانگان خیابانی و من  به قطع و یقین از دسته دومم

خدا عاقبت این پایان نامه رو بخیر کنه که حرف هنوز از دهن تئوریسین کاملا خارج نشده من به عنوان موضوع پایان نامه ارشد انتخابش کردم


نوشته شده در  شنبه 90/4/18ساعت  7:36 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()

عاشق نظریه  فونکسیونالیستی پارسونز در مورد زن  شدم. عاشق تقسیم بندی زیبای دکتر شریعتی  از مدل های زن بودن در دنیا شدم . شیوه سنتی - شیوه متجدد اروپایی - شیوه فاطمه . عاشق نظر اسلام در مورد شیر دادن مامانا  به بچه ها شون شدم که  باباها باید پولشو بدن

دیروز داشتم با خودم تحلیل می کردم  دیدم (برخی -برخی - برخی) علمای اسلامی ما بعد از رنسانس خدا رحمتشون کنه هیچ غلطی نکردن(می دونم غلطی زشته اما هر چی فکر کردم به ذهنم نرسید چی بگم که اوج حرصمو بیان کنه خوب تو بگو اگه بلدی) 

ببین حساب کن تقریبا قرن 6 میلادی اسلام ظهور کرده - قرن 18 میلادی انقلاب صنعتی و انقلاب کبیر فرانسه  رخ داد و زمینه های ظهور فمنیسم  شکل گرفت . تو همون سال ها و حوالیش بود که موج نخست فمنیست   اومد روو کار . اولین خواسته موج نخست  فمنیست چی بود ؟ حق رای

حالا اون موقع که پیامبر اسلام اومد مردمو به دین اسلام دعوت کرد مگه بیعت عقبه  رخ نداد ؟ همون بیعتی که بعدش پیامبر گفتن شوهرا  نمیتونن جای زن هاشون بیعت کنن و زن ها خودشون باید بیان و جداگانه با من  عهد و پیمان ببندن. اگه منو می خوان .این یعنی همون حق رای. حق آزادانه برای انتخاب.

اون وقت این علمای و فضلای ما توو این 12 قرن کجا بودن  که اسلامو گسترش بدن و به  اون وری ها بگن که آقا جون این حق رای ای که شما ها دارید واسه  گرفتنش توو سر و کله  ی خودتون می زنید 12 قرن پیش توسط پیامبر اسلام  احراز شده؟

حس می کنم  قصه عقب ماندگی  ما مال امروز و دیروز نیست که هی می گن قبلا این بودیم قبلا اون بودیم حالا  اروپا از ما جلو افتاده و ازین حرفا.اگه علم ما به غرب رفت برای با شعور  بودن و آگاه بودن علمای جیگر ما نبوده به خاطر زرنگی خود غربی ها بوده

دارم حس می کنم ما از اولش همین جوری ضایع و زانقال و آبدوغ خیار بودیم

 

 


نوشته شده در  دوشنبه 90/4/6ساعت  11:27 صبح  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]