سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مشوشم؛

خسته از توهم روزگار مهربان؛

دلم نمی آید بگویم خسته از زن بودن؛

چرا که حضرت زهرایم، زینب بزرگم؛ نرجس خاتونم؛مریم مقدسم؛ خدیجه ام؛ربابم؛ گوهر شادم؛ بانو امینم؛ مادرم؛ و همه ان هایی که عاشقانه دوستشان دارم از زنانند..........

دوست دارم ضعیفه بودن را ، چونان که دوست دارم پرنده بودن را؛ حال چه پرستو باشم ، چه غاز وحشی، کوچ کردن را دوست دارم...اوج گرفتن را ، رهیدن را، دویدن را،

دلم می خواهد روزها بیاستم در مقابل آینه و تکرار  کنم با خودم « ضعیفه....ضعیفه....ضعیفه.....»

تا بفهمم که چه قدر حقیرم، تا بفهمم که هیچ نیستم ....و احساس ناب ضعیفه بودن در مقابل قدرتمندی که الله می نامندش .

خسته ام از دنیای حرف های مجازی و از ارباب بازی های اربابان مجازی و از ریاست پوچ رئیسان قلابی که چون دیده نمی شوند جرأت رئیس بازی یافته اند. این هم از محسنات این جاست......

مهربانم؛

زیبایم؛

بخشنده ام؛

پناه بخشم؛

یگانه ام؛

دل شکستن کار من است یا تو؟

بی وفایی کار من است یا تو؟

طلبکار بودن کار من است یا تو ؟

نمک خوردن و نمکدان شکستن کار من است یا تو؟

گناه کردن و بر روی گناه خندیدن کار من است یا تو؟

قد علم کردن در مقابل همه کائنات  و همه دنیا را طلبیدن کار من است یا تو؟

 

من که این قدر قدرت مندانه در مقابل تو قد علم کرده ام ، من که این قدر مصرانه می توانم در مقابل تمام بخشندگی هایت چشم فرو بندم و باز هم گناه کنم؟من که این قدر وقیحانه به تو خیانت می کنم و به روی خود نمی آورم که چه کرده ام و من که و من که و من که....................................

حال این را بگو؛

                                             چرا من بنده ام و تو خدایی؟؟؟؟؟؟؟؟

آه آغوش اجابت باز کن       آسمان امشب جوابم کرده است

مستی کنعانی ام از باده نیست       بوی پیراهن خرابم کرده است

 


نوشته شده در  سه شنبه 86/5/23ساعت  1:25 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]