سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمی دانم این اسلام ناب محمد، آیا می داند عشق چیست؟

آیا درکی از عشق دارد این دین نمی دانم چرا خون و شمشیری؟

لطفاً نشنوید آنچه می گویم را......گوش کنید

و سعی نکنید واقعیت را تنها به دیدن اکتفا کنید......نگاه کنید لطفاً

مرور:

مردی با زنی ازدواج می کند و در عین تعهدی که شرعاً و عرفاً به او دارد....چه کند مرد است دیگر رقیق القلب و معطوف....دل و دینش را به زنی ، پری سیمایی شاید می بازد.خودتان را جای این مرد بگذارید ، کار بسیار سختی ست به قطع.اما سخت تر از آن وضعیت همسر اول وی است که پای تعهدش مانده است و مرد زندگیش ........ ای وااااااااااای بر اسیری کز یاد رفته باشد........در دام مانده باشد صیاد رفته باشد......

این مرد بی گناه،‏دلداده، طفلی(خوب چیکار کنه ؟عاشق شده دیگه.حلال خدا رو که حروم نکرده)برای حل مشکلش یه راه حل توپ داره

ازدواج.......این سنت حسنه و کریمه و رحیمه و غافره و ساتره و کاشفه و( هر چیزی که دیگه خودتون صلاح می دونید....)الهی.و بدین ترتیب مشکل به خیر و خوبی حل می شه.زن اول کیلویی چنده بابا؟؟؟

ولی بیاید قضیه رو یه کم ضعیفانه تر هم مرور کنیم.

 فکرش کنید این اتفاق برای یه زن بیفته . زنی با مردی ازدواج می کنه(حالا خواسته یا ناخواسته اش مهم نیست)و از قضا زن عاشق یوسف صفاتی دیگر می شود.حال تکلیف چیست؟ازدواج؟؟؟؟؟؟؟

خاک انداز بازی های ارباب منزل: گل بگیر دهنتو ضعیفه...چی داری نشخوار می کنی؟از در خونه در اومدن و فعالیت ایجتیماعی کردن همین مصیب هارو هم به دنبال داره دیگه.چه بی حیا شدن این ضعفا؟؟؟!!!!(و در این قسمت سیبیل ها تابانده می شوند)

داد اندیشی های پنهانی یک ضعیفه:

گیریم که اجرای حکم سنگسار تألمی ست شاید بر دل های جریحه دار شده افکار عمومی و باز هم گیریم که اسلام برای دل دردمند و آه جانکاه آن مرد رو دست خورده این حکم را برای همسر خائن ، مفسده وی بریده است و هزار تا چیز دیگه که خودتون دوست دارید هم بگیریم و در آخر محض رضای خدا یه فلش بک بزنیم به پیشینه این ماجرا.به مجرم پرونده.به اون ضعیفه ای که همه آتیش ها از گور، گور به گوریش بلند شده.

چرا ؟به راستی چرا این زن باید مرتکب چنین جرمی بشه؟آیا به عواقبش نیندیشیده بوده؟

و آیا این اسلام مصلح و حق طلب به حال این زن مجرمه فکری کرده؟

آیا اسلام اندیشیده است که چرا یک زن، یک زندگی، یک منزل، یک کوه تحمل ، به نقطه ای از یأس و خفقان و دل زدگی می رسه که مرتکب این خیانت می شه؟آیا اسلامی که می گن حجت واضحه است علاوه بر فکری برای التیام دردهای عمومی ، فکری هم برای التیام درد فردی آدم ها کرده است؟

به راستی چه تدبیری ست برای زنی که دیر گاهی از عمرش را ، اگر عاشقانه نباشد که وااسفا،‏ گیریم عاشقانه به پای مردی می بازد که اورا ذره ای نه اهمیت می دهد و چه می شود با دل این زن زمانی که در میان تمام این نا بسامانی ها و نابهنجاری های عاطفی رانده شدن از سوی مرد زندگیش ، تکیه گاهش ، و امیدش ، بارقه ای از نور را می یابد؟در میان تاریکی های ظلمت بار زندگی سردش چه می کند این نور با دریای دل متلاطم و مواج این زن؟

درد اجتماع را التیامی باید به مدد مدعی العموم، درد مرد عاشق پیشه را نیز به مدد ازدواج های مکرر، لیک التیام درد بی درمان این زن عاشق به راستی همان سنگسار است؟آیا اجرای حکم سنگسار گره از کار زنانی این چنین باز می کند؟اگر اقدامات تنبیهی از این دست چاره ساز بود ، پس جایگاه اختراعاتی مثل اقدامات تأمینی - تربیتی کجاست؟

و باز هم همان پتک قدیمی خشونت علیه زنان.

دل تنگی های یک نامرد مرد:

چرا همه راه های من به رم ختم می شود؟؟؟؟ای کاش رم همان اورشلیم بود............


نوشته شده در  یکشنبه 86/4/10ساعت  7:13 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]