سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 دیگر بس است سردار؛

تو معروف شدی ای بزرگ مرد ایران. نامت در تاریخ تار ایران تا ابد ثبت شد .

دیگر بس است هر چه با نام ارتقاء سلامت و امنیت اجتماعی گونی ها را محکم تر بر سرمان فشردی .

 دیگر بس است هر چه با نام وظایف پلیس اعتماد ما را به پلیس این نماد امنیت و آرامش سلب کردی.

دیگر بس است سردار

بیا درو کن آنچه را که کشتی.خودم دیدم دخترانی را که با شلوارک های کوتاهتر از گذشته با افتخار و بی هیچ ترسی در خیابان قدم می زندند و در مقابل متلک ها ی دیگران با غرور پشت سرتان می گفتند که هیچ غلطی نمی توانید بکنید. بیا ببین سردار؛

بیا و بایست و از دور تماشا کن آن هنر ریختن هایت را.

بیا و دانه هایی را که کاشتی آبیاری کن و مراقب باش مبادا دیگران درو کنند سردار آنچه تو کاشته ای را.

مبادا دیگرانی بیایند و نقاب تو را بدزدندو با نقاب تو نام زورو بگیرند؟ نمی ترسی سردار؟

نمی ترسی مبادا دیگری به جای تو سردار ملی لقب گیرد؟

نکند ستارخان و باقرخان هم نقاب تو را دزدیده بودند سردار؟ نه ....نه .... آنها که سرداری نکردند ، آنها که مانند تو به ایران خدمت نکردند ،

سردار فقط تویی ، تو

اما .......

هویت گم شده مرا کجا بردی سردار؟ آزادی وجود مرا پس نمی دهی؟

 


نوشته شده در  جمعه 86/2/28ساعت  6:49 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]