سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ادموند برک می گه: برای پیروزی شر فقط کافی ست که انسان های خوب کاری انجام ندهند.


********************


اون قدر از این تفکرات عهد پاچه وزوزکی یه بعضی از این زن ها بدم می یاد که نگو.


مثه این زن های کوچه و خیابون.همین زن ها ی سیب زمینی ، پیازیکه از صبح تا شب تو لنگه ی در خونه هاشون یه کاره وایمیسن و غیبت صغری و کبری می کنن و کله پاچه ی قویه ها رو بار می ذارن.


- دیدی خواهر شوهر فلانی رو ؟ بعد این همه سال ، بعد یه عمر زندگی ،رفته سر زن بیچاره اش هوو آورده. گوش شیطون لال، چشم شیطون کر، دست شیطون کج، پای شیطون شل ( این ضعیفه ها باید یه دوره فشرده احراز هویت دست چپ و راست رو هم بگذرونن)اگر شوهر من سر من همچین بلایی رو بیاره پوست از کله اش می کنم.


(آره جون خودت،‏تا وقتی سرت نیومده این جوری کرکری  می خونی، همچین که چشم باز کردی دیدی طبق ضوابط ،‏بدون اجازه سرکار علیه با همدستی دادگاه محترم اسم یه ضعیفه خوش تیپ رفت زیر اسمت توو شناسنامه اعلی حضرت ، تازه می فهمی و با خودت می گی:ای دل غافل،‏دیدی؟بعد یه عمری بشور و بمال توو خونه اش ، بعد یه عمر بچه داری و  خون دل خوردن......هـــــــــــــــــــــــــــــی بشکنه این دست که نمک نداره


(و حدوداً در همین موقع هاست  که آبغوره در بازار نایاب می شه)


یا ایتها الضعفا؛


ای جماعت femalle ؛


با عشق دست و پنجه نرم کردن کار من و شما نیست که همقطاران عزیز


عشق وقتی  می یاد همه چیز رو می ریزه به هم


مثه سیل، مثه زلزله، مثه صاعقه نم یدونم مثه از همین بلایای طبیعی می مونه این عشق. وقتی بیاد ویران می کنه. فرقی هم براش نمی کنه که تو دل کی بره و توو سر کی بیفته.


حالا می خواد طرف یه طفل 12 ساله باشه مثه علی فتاح یا یه پیرمرد 90 ساله باشه مثه حاج یونس فتوحی میدونید چیه؟


عیب از حاج یونس و امثالهم نیست.این مردا تقصیری ندارن.بمیرم براشون.شما بگید چیکار کنن؟هان؟بگین دیگه.


می گی زن داره؟خوب داشته باشه


می گی بچه داره؟اونم 4 تا ؟هر کدوم به قاعده ی یه لنگه در؟خوب داشته باشه


می گی زنش یه عمر پاش خون دل خورده و براش همسری که چه عرض کنم کنیزی کرده؟خوب چشمش کور دندش نرم وظیفه اش بوده. ملک طلق شده برای همین روزها دیگه.مگه نه؟


و هزار تا صغری کبری دیگه که تا فردا صبح ها بخوای می تونم برات بچینم.


داداندیشی های ضعیفانه:


نمی دونم چرا یه صدایی از چند وقت پیش تا حالا در درونم فریاد میزنه که بابا به خدا فقط فمنیست شدن و داد احقاق حقوق زنان سر دادن و پشت پا زدن به همه چیز حماقت نیست.فقط از راه به در شدن زن ها به منزله جنگ علیه خانواده نیست.تحکیم بنیان خانواده زور بازوی یه مرد رو می طلبه.مردی که بتونه با تمام قدرتش چهار ستون بنیان خانواده رو نگه داره.که اگر مردی با این ویژگی ها پیدا بشه ،‌ هیچ زنی به جرم سرکشی و به ادعای احقاق حق از دست رفتها ش داد و فریاد سر نمی ده و بی حیایی نمی کنه تا آبروی ارباب منزل هم به خطر بیفته.


وقتی یه مرد وظیفه و جایگاهش رو فراموش می کنه و بار جمع و جور کردن بنیان و اساس خونه رو به دوش زنش می ندازه و خودش سرگرم دنیا و مافیها می شه.و توو خیل عظیم سمن ها و یا سمن های دور و برش خودشو گم می کنه.این جاست که زن احساس می کنه زن بودن براش سخت شده.زن بودن براش خفت باره.زن بودن براش عذابه.زن بودن براش محدودیته.براش مانع است.


و داد زن بودن ممنوع سر می ده.


و بدین ترتیب قستنطنیه رو به باد میده و کافه رو می ریزه به هم و جنگ مغلوبه می شه و در این میان چند تا قدسی از چنار دم در خونه آویزون می شن و چند تا هستی نفله می شن ؟الله اعلم


می گما: شما فهمیدین این پست من چه ربطی به حرف ادموند برک داشت؟


چی می خواستم چی شد؟


راستی عنوان این پست پیشنهاد سید بود


نوشته شده در  جمعه 86/7/20ساعت  11:27 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]