سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ضعیفه:تو رو خدا حاج آقا بذار بنویسم.حاج آقا قول می دم قول خوش جنس مردونه ی مردونه .قول می دم که دختر خوبی باشم.قول می دم هر جا می رم و با هر کی می شینم بگم که ارباب منزل شمایی.بگم که شما آقایی ، تاج سری،‏بگم که همه کاره ی زندگی یه من شمایی


قویه : نچ


ضعیفه: الهی قربون اون سیبیلای چخماقی تون برم حاج آقا که صورتتون رو کرده عینهو هلو.الهی قربون اون هیکل ورزشکاریتون برم (ورزش دو میدانی البته).می ذاری بنویسم سید؟می ذاری ؟بگو آره و خلاصم کن از این توهم پوچ به هیچ انگاشته شدن


قویه : نمنه؟؟؟


ضعیفه:الهی فدای این حرفا ی تلگرافیتون بشم من حاجی.زبون نیست توو اون دهن غنچه که .....یه تیکه جواهره جواهری در صدف. شما بذارید من بنویسم .بذارید آپ کنم دیگه قول می دم هر کاری گفتید همون بشه. حسب الامر فرمایشاتتون هر چی بخواین فراهم می شه.شما ok رو بدید بقیه اش با من.


قویه :تا نرفتم طبق ضوابط سرت یه هووی تپل مپل نیاوردم جمع کن این کاسه کوزه رو


و در این جاست که دهان ها بسته می شود و آدمی گویا با تمام هیکل از ناحیه سر در تکه ای از اقیانوس قطب شمال فرو می رود و یخ ها گویی دوباره بسته می شوند و حکایت غریبی  آغاز می گردد....


قویه: دوباره داری چی می گی زیر زبونی با خودت؟(و سیبیل ها غرور مندانه این بار تابانده می شوند)


ضعیفه: حاج آقا آخه مگه جرمه؟مگه گناهه؟مگه روم به دیوار معصیت کبیره است.می خوام آپش کنم دیگه فقط همین.بابا حاجی جون شما که دیگه خودتون در راستای تحقق اهداف دولت کریمه هزار ماشاالله ، هفت هزار بار چشم حسود و بخیل کور ،‏خودتون اهل دولت الکترونیک و ورود در دنیای فن آوری اطلاعاتین.بابا شما که خودتون هزار بار فداتون بشم اهل IT و این بند و بساطایین .


ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


ای ضعیفه بدبخت؛ آخرشم نتونستی از خواسته به حقت مثه آدمیزاد ها دفاع کنی؟آخرشم متوسل شدی به مشک آبغوره ی اوس اسماعیل سر بازار؟


ضعیفه: بابا تو عقلت نمی رسه حالا دو قطره اشک که زمین رو به آسمون نمی رسونه، به جاش برو توو بحر قیافه ی حاجی


و قیافه ی حاجی در این جاست که دیدن داره.آخه می دونید ضعیفه یه نموره شانسی که آورده اینه که حاجی به اشکاش بد فرم حساسه


قویه: خوب حالا آبغوره نگیر ضعیفه.خوبیت نداره. لوتی  کسی ندیده که به ضعیفه جماعت ظلم روا کنه.


برو بنویس عیال. بنویس.از درد این دل بی درمون حاجیتم بنویس. اگه می بینی که خنجر به دلم می زنم و می گم بنویسی فقط به خاطر  اینه که خاطرتو می خوام.


دندون سر جیگر می ذارم فقط به خاطر تو


سر گذر لوتی ها آفتابی نمی شم فقط به خاطر تو


و بدین ترتیب......................


نوشته شده در  چهارشنبه 86/7/18ساعت  3:44 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]