به پاس همه ی نگاه ها دلتنگی ها و رنجش های تو
و دیوانگی های من
با هر بهانه و هوسی عاشقت شدست
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شدست
چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ایی نفسی عاشقت شدست
ای سیب سرخ غلتزنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شدست
پر می کشی و وای به حال پرنده ایی
کز پشت میله ی قفسی عاشقت شدست
آیینه ایی و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شدست
من اصولاً عاشقانه های فاضل نظری را به تمام عاشقانه ها ی دیگر ترجیح می دهم
انگارم این است که در عاشقانه های شاملو رگه ها یی از تردید و ابهام است و در عاشقانه ها ی سایرین پاره هایی از خیانت
این ها که چیزی نیست عاشقانه ها ی سلیمان در کتاب مقدس خواندن دارد
به همه چیز بودن می آید جز صفر ها یی از کتاب ی آسمانی
رسماً دلم برای موسی گاهی به شکل بدی می سوزد
ترجیح می دم راجع به بدی ها یی که در حق محمد رسول الله مان می شود سکوت کنم ، کاری که سال ها ست به روش پیشینیانمان انجام میدهیم.
خیانت و باقی بودن دو قورت و نیم.....................