سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل می خواهد

هنرمندانه  دلی باید ،‏دلی که خود را به آغوش  وصف بدیع ها و بی بدیل ها  بیایندازد و فکرش ببارد در توصیف  یگانه مندی ها.

گرچه هیچ نمی دانم  از قیام و شهادت.

گرچه هیچ نمی دانم از عروج و شرافت مندی

گرچه نمی دانم چگونه مردی عرب کودکی را بالای دست می گیرد و از دشمن طلب جرعه آبی می کند

گرچه نمی دانم راز تا ابد زیر آفتاب سوزان ماندن مادر کودک را

گرچه نمی فهمم ذره ذره آب شدن زنان و دختران محجبه را هنگامی که  معجر از سرشان کشیدند

گرچه بیگانه ام با معنای عفاف

گرچه بیگانه ام با مفهوم  حجاب

گرچه هیچ نمی فهمم از واژه غیرت

گرچه سنگینی می کند بر دلم این همه وفاداری!!!!!!!؟

لیک نمی توانم دریغ کنم از این  دو بیتی که دیشب قویه از ذهن مبارک تراوش فرمودند.

آسمان زیر قدم ها ی تو ارباب حسین

سینه لبریز تمنای تو ارباب حسین

آب شرمنده ی لب ها ی ترک خورده ی تو

جان من نذر تماشای تو ارباب حسین


نوشته شده در  سه شنبه 86/10/25ساعت  11:53 صبح  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]