چه راه هايي که رفتم تا بفهمم جز تو راهي نيست
رهايم کن از عشقايي که گاهي هست و گاهي نيست
چشمهايم را مي شويم ودرانتظا بخشش او که بي منتهاست چشم در افق مي دوزم باشد که دستگيرم باشد در اين روزگار گمراهي ها وتنهايي ها
ممنون از نوشته تان
شادباشيد تاهميشه