سلام
خيلي جالب بود.
سلام.
خيلي عالي بود.نه به اون تركم مطالب وبلاگي توي ماه رمضون نه به اين غافلي حالا!
خوب تلنگري بود .شكست شيشه ي غفلت رو.
سلام،
من ترجيح ميدم اينجوري دعا كنم :
خدايا،
من از خودم نا اميدم،
به من اميدي نيست،
من گوشت ناپزم،
خودت يه جوري كار مارو ماست مالي كن
زير سيبيلي رد كن مارو
ما از خودمون نااميديم ولي از تو نه.
خودت يكاريمون كن ....
آقا اصلا مال بد بيخ ريش صاحبش !
اول سلام.
دوم هنوز به كوري چشم بي معرفتاي جهان خاكي و افلاكي نفسي مي آيد و مي رود كه....(يه وقت به خودتون نگيريد ها!!!!!!...خواهش كردم)
سوم با واژه ي گوشت ناپز تون خيلي حال كردم يعني كيف كردم فك كنم ديگه اين بشه تيكه كلامم(الان دارم غش مي كنم از خنده)ممنون!خيلي وقت بود نخنديده بودم...
چهارم چي مي خواستم بگم؟؟؟؟؟يادم رفت!!!!
پنجم حال و احوال چه طوره؟آخ يادم رفت ....مي دونم جوابشو ..ميدونم چه طوريد الان در حال به تو ربطي نداره ايد
ششم اومدم بگم هنوز زنده ام
هفتم ياحق
من گريه هاي امپرات/ط ور! را دوست دارم چون شاخه هاي ياس و مريم فرق دارند.........
سلام /صبر کن بخونم خانوم همه وبلاگ رو .
الان فقط سکوت ميکنم ...فقط نگاه ميکنم
دور تا دورمون رو حصار كشيديم از اين دست دل مشغولي ها چسبيديم به فرعيات و چشامونو رو حقيقت بستيم .كي مي تونه برامون كاري بكنه وقتي ما نمي خوايم عوض بشيم ....
سرم رو بالا كردم و در ايينه ....ولي انگار خدا هنوز دوستم داره.....انگاري هر چي ما نامردي كنيم اون.......مثل هميشه قشنگ بود....
همين !
تلنگر بسيار به جايي بود....
دلمان بسي هوايتان را مي كند.
اپl
عالم شدن چه آسان.... ./
همين
مال من و حسن!!!