سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هر چه می خواهم  نباشم ، هر چه می خوام ننویسم ، هر چه می خوام سرم گرم مصائب شیرینم باشد

مگر تو می گذاری هم بلاگی؟

دمت گرم

دلم امسال زمستان را زود رس می خواهد  از نوع شیشه های مات که رویش بزرگ بنویسم زهرا و یکی بیاید و به رسم هر سال  بگوید وا چه خود خواه شیشه را گند زدی که اسمت را بنویسی؟

دلم امسال زمستان را زود رس می خواد با کرسی خونه می می (همون مامان بزرگ مهربونم) که بریم زیرش و از اون زیر  با پاهایمان  پای بابا بزرگ غرق خواب را قلقلک دهیم و او هم در خواب فحشمان دهد و ما ریز ریز بخندیم

دلم امسال  زمستان را زود رس می خواد  آن قدر سرد که مارلبورو بچسبد و آن قدر بکشیم تا  شرکت آلتریا به ما نشان لیاقت اهدا کند نشان ارشد شوالیه گری

دلم امسال 

دلم امسال

دلم امسال

چه فایده وقتی دلم امسال  زمستان را بخواهد و زمستان بیاید و اسفند شود و  من یک سال به قبر نزدیک تر و هنوز ابله؟

پارسال حوالی  این موقع کربلا بودم . دلم هوای اون گلدسته های آبی فیروزه ای شو  کرده بد فرم

به خواست هوس زود رس دلم رسیده ام .همان انجماد زودرس . وقتی تو نیستی و یا نه تو هستی و من  در هوای تو نیستم یعنی همان انجماد یعنی همان زمستان  یعنی همان مرگ. مرا بخوان .گناهانم رو به ازدیاد است .درمان نکنی می میرم

 



نوشته شده در  پنج شنبه 91/8/11ساعت  7:58 عصر  توسط یک شهروند درجه دو 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
ایول داری یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه فلش بک خاطره انگیز
حالا نوبت ماست که فتنه کنیم ؟
خانم ها می شنوید؟؟؟؟؟؟؟
حس خوب در خانه بودن
[عناوین آرشیوشده]