• وبلاگ : زن بودن ممنوع
  • يادداشت : دلم تنگه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + امين 

    اينجا که من گير افتادم فصل ها هم حتي عوض نميشن. دلتنگي ها مي مونن. هر از گاهي يکي دو نفر ميان از ايرانه من. مثل يک خواب مي مونه. خيلي سريع تموم ميشه.
    خوش به حال اونائي که هنوز پائيز رو ميبينن. زمستون رو ميبينن. عوض شدن فصل ها ايمان آدم رو قوي مي کنه....

    دلم گرفته از اين غربت لعنتي.

    + غم هجران 

    سلام!پس كو شعر!به عشق شعر تا اخر رفتم و ضايع شدم!
    ياد باد آن صحبت شبها كه با ....
    پاسخ

    قربونت برم ميام شعر مو مي ذارم توو وبلاگت عزيزم

    بابا تعريف!!!

    همين

    مال من وحسن!!!

    + محمود صارمي 
    سلام هم بلاگي قديمي.....
    + محمود صارمي 
    سلام هم بلاگي قديمي...........
    خب شعرتو واسه ما هم بخون


    الهيييييييييييييي

    چه حالي مي ده ادب کردن دوستان اون هم مودبانه!!!

    آي آي آي پاييز براي هممون خيلي معني مي ده

    خيلييييييييييي

    + اي کاش.... 
    سلام
    خيلي خوب مينويسي.سعي کن يک وبلاگ ديگه درست کني و مسائل رو با طنز توش بنويسي چون ميبينم استعدادش رو داري.

    در پناه حق

    واي خدا مرگم بده! اون قيسي ها رو از دست فروشا که نمي خري، ها؟ نخري ها! اصلا بهداشتي نيستن و خداي نکرده ممکنه يک شاعر و ضعيفه ي برتر رو از قويه ش و جامعه ي ادبي ايران حذف کنن!!

    پاسخ

    اتفاقا از دست فروش مي خريديم تازه بعضي وقتا تووش مورچه مرده هم پيدا مي شد همون قيصي کثافتا ما رو وکيل کرد عزيزم
    + eddieneed 

    اولا معني مزلف رو ميشه تو ديکشنري پيدا کنين و اين پايين بنويسين!
    دوم نميدونستم پاچه خواري رييس دانشکده چطوري با خوندن شعر يه شاعر ربط پيدا ميکنه که حالا فهميدم!

    سوما بابا مترو اومده تا قيطريه ديگه ا مگه شما مال کي بودين که سوار تاکسي ميشدين از تجريش!

    پاسخ

    اوووووووووه . زمان ما متروي ميرداماد هم تق و لق بود داداش . ما ماموتيم . ورودي 80